دوران پدربزرگها و مادربزرگها فرا رسیده است
نسبت پدربزرگها و مادربزرگها به فرزندان بیشتر از همیشه است که پیامدهای بزرگی به همراه دارد.
اقتصادآنلاین-آرش نصیری؛ شیرینترین آهنگ سال 1980 ترانه «بیگمان هیچ کس شبیه مادربزرگ نیست» بود که توسط گروه کر مدرسه سنت وینیفرد از استوکپورت انگلستان اجرا شد. وقتی بچهها در همه جا آن را برای کریسمس به مادربزرگ هدیه دادند، به صدر جدول بریتانیا رسید. آنها در آواز خود میخواندند: «مادربزرگ، ما تو را دوست داریم.» «مادربزرگ، ما واقعاً تو را دوست داریم. اگرچه ممکن است دور باشید، اما ما به شما فکر میکنیم.»
امروزه، از آنجایی که خوانندگانی که خود زمانی طفل معصومی بیش نبودند شروع به مادربزرگ و پدربزرگ شدن خود میکنند، پدربزرگ و مادربزرگ شدن به طور چشمگیری متحول شده است. دو روند جمعیتی بزرگ، این دو نقش را مهمتر میکنند. اول اینکه مردم عمر طولانیتری دارند. امید به زندگی جهانی از سال 1960 از 51 به 72 افزایش یافته است. دوم، خانوادهها در حال کوچک شدن هستند. در همین بازه زمانی، تعداد نوزادانی که یک زن میتواند در طول زندگی خود داشته باشد به نصف کاهش یافته است و از 5 به 2.4 رسیده است. این بدان معناست که نسبت پدربزرگ و مادربزرگ زنده به فرزندان به طور پیوسته در حال افزایش است.
تحقیقات کمی در این مورد انجام شده است. اکونومیست نتوانست ارقام قابل اعتمادی برای تعداد پدربزرگها و مادربزرگهای زنده بیابد، بنابراین از دیگو آلبورز-گوتیرز از مؤسسه تحقیقات جمعیتی ماکس پلانک در آلمان خواستیم تا با تجزیه و تحلیل دادههای سن و جمعیت سازمان ملل با مدلهایی از ساختارهای خویشاوندی در هر کشور، تخمینهایی ارائه دهد.
ما دریافتیم که 1.5 میلیارد پدربزرگ و مادربزرگ در جهان وجود دارد که این رقم در سال 1960 0.5 میلیارد بود (اگرچه هرچه به عقبتر برود، تخمینها مبهمتر میشوند). به عنوان نسبت جمعیت از 17 درصد به 20 درصد افزایش یافته است. و نسبت پدربزرگ و مادربزرگ به فرزندان زیر 15 سال از 0.46 در سال 1960 امروز به 0.8 رسیده است.
پیشبینی میشود که تا سال 2050 2.1 میلیارد پدربزرگ و مادربزرگ در قید حیات باشند (چیزی معادل 22 درصد از کل بشریت) و بدین ترتیب تعداد پدربزرگ و مادربزرگ کمی بیشتر از افراد زیر 15 سال خواهد بود. این مسئله پیامدهای عمیقی خواهد داشت. شواهد نشان میدهد که کودکان با کمک پدربزرگ و مادربزرگ بهتر عمل میکنند، که معمولاً در عمل به معنای کمک مادربزرگها است. و به پیشبرد یک انقلاب اجتماعی ناتمام دیگر کمک خواهد کرد: حرکت زنان به سمت شغل با دستمزد.
از آنجایی که نرخ باروری و امید به زندگی از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت است، سن پدربزرگ و مادربزرگ هنوز در همه جا فرا نرسیده است (نمودار 1 را ببینید). آنها 29 درصد بلغارها و تنها 10 درصد بوروندیها هستند. میانگین سنی آنها نیز بسیار متفاوت است، از 53 سال در اوگاندا تا 72 سال در ژاپن (نمودار 2 را ببینید).
اما زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ همیشه آسان نیست. آنها ممکن است تفکرات قدیمی داشته باشند یا خواستار احترام بیش از حد باشند. در هند، جایی که زوجها به طور سنتی با والدین شوهر زندگی میکنند، یک ژانر درام تلویزیونی به روابط پرتنش بین همسران و مادرشوهرها میپردازد. مطالعهای روی زنان روستایی هند در سال 2018 نشان داد کسانی که با مومیجی (مادرشوهر) خود زندگی میکردند آزادی کمی داشتند. تنها 12 درصد به تنهایی مجاز به دیدار دوستان یا اقوام بودند.
مادربزرگی که هنجارهای قدیمی انقیاد همسر را اجرا میکند، میتواند کار عروسش را در خارج از خانه سختتر کند. اما یک مطالعه جالب نشان میدهد که بهطور متوسط، کمکی که مادرشوهر در انجام کارهای خانه میدهد، بر این تأثیر برتری دارد. این کمکها با کاهش نرخ باروری در هند از شش مورد در سال 1960 امروز کمی بیش از دو مورد رسیده است.
کشورهای ثروتمند عموماً خدماتی را ارائه میدهند که به زنان کمک میکند تا بین مراقبت از کودکان و کار خود تعادل ایجاد کنند. اما با این وجود، بسیاری از والدین از پدربزرگ و مادربزرگ کمک بیشتری میخواهند. در این راستا، حقوق بازنشستگی سالمندی به پدربزرگ و مادربزرگها برای رها کردن کار خود کمک میکند. طبق یک نظرسنجی، 50 درصد از کودکان بسیار خردسال، 35 درصد از کودکان دبستانی و 20 درصد از نوجوانان در آمریکا در یک هفته معمولی وقت خود را با پدربزرگ و مادربزرگ خود میگذرانند.
این میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. جانیس کامپتون از دانشگاه مانیتوبا و رابرت پولاک از دانشگاه واشنگتن دادههای سرشماری آمریکا را تحلیل کردند و دریافتند که زندگی در فاصله 25 مایلی مادربزرگ، نرخ مشارکت در نیروی کار را برای زنان متأهل دارای فرزندان کوچک 4 تا 10 درصد افزایش میدهد.
به طور کلی، به نظر میرسد مراقبت از بچهها برای پدربزرگها و مادربزرگها خوب است. کسانی که با نوههای خود وقت میگذرانند، میزان افسردگی و تنهایی کمتری را گزارش میکنند. اما ممکن است از حد گذشتن خوبی هم عواقب خود را داشته باشد. نوجوانان میتوانند خسته کننده و عصبی کننده باشند. یک مطالعه در سنگاپور، با خانوادههای عمدتاً قومی چینی، نشان داد که بسیاری از نوههای خود بیشتر از سر وظیفه مراقبت میکنند تا اینکه از آن لذت ببرند. برخی مشتاق دوران بازنشستگی آرامتر هستند. مادربزرگ ایرما در مکزیک اعتراف میکند که دوست دارد بیشتر سفر کند زیرا نوههایش مستقلتر میشوند.
یکی از مکانهایی که پدربزرگها و مادربزرگها زمان زیادی برای استراحت دارند، سوئد است، جایی که یک سیستم رفاهی قوی به این معنی است که والدین به ندرت به آنها تکیه میکنند. برای هر فرزند، یک زوج سوئدی میتوانند 16 ماه از مرخصی والدین استفاده کنند که برای اکثر آنها دولت بیشتر دستمزد قبلی خود را به آنها پرداخت میکند. پس از آن، مهدکودکهای یارانهای وجود دارد، و عرف این است که هر دو والدین به سر کار برگردند. از آنجایی که مراقبت از کودک در همه جا وجود دارد، سوئدیها برای یافتن شغل بهتر، جابجایی شهرها را نسبتاْ آسان میدانند.
اکثر سوئدیها از سیستم خود راضی هستند. اما برخی از سالمندان از تنهایی شکایت دارند. تقریبا نیمی از خانوادههای سوئدی را یک نفر تشکیل میدهند که بالاترین سطح در اروپا پس از فنلاند است. در یک جمعیت 10.4 میلیونی، حدود 900000 نفر بالای 60 سال دارند و به تنهایی زندگی میکنند. از این تعداد، یک پنجم آنها از نظر اجتماعی منزوی در نظر گرفته میشوند، به این معنی که آنها بیش از دو بار در ماه با دوستان یا خانواده ملاقات نمیکنند. در طول همهگیری، سوئدیها به شوخی میگفتند که منزوی کردن افراد مسن آسان است، زیرا «به هر حال ما زیاد به پدربزرگ و مادربزرگ خود سر نمیزنیم». مهاجران از مناطقی مانند آفریقا یا خاورمیانه اغلب از اینکه خانوادههای سوئدی تا این حد کوچک شدهاند شوکه میشوند.
لارس تراگارد، مورخ، «فردگرایی دولتگرایانه» سوئد را میستاید. او میگوید که دولت از مردم به عنوان یک فرد مراقبت میکند تا آنها بتوانند انتخابهای خود را انجام دهند و مجبور نباشند به دیگران تکیه کنند. والدین در جاهای دیگر به کمکی که همسالان شمال اروپا دریافت میکنند حسادت میکنند، علیرغم مالیاتهای بالاتری که نیاز است پرداخت شود. با این حال، حتی سخاوتمندانه ترین سیستم رفاهی نیز نمیتواند عشق ارائه دهد.